زینب اگر نبود حدیث وفا نبود
با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود
هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
باید برای درک حضورش دعا کنیم
خود را از این جهان خیالی جدا کنیم
انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست
میخواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست
حق روز ازل کل نِعَم را به علی داد
بین حکما حُکمِ حَکَم را به علی داد
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت
جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت
ای عشق! ای پدیدۀ صنع خدا! علی!
ای دست پرصلابت خیبرگشا! علی!
در مأذنه گلبانگ اذان پیدا شد
آثار بهار بیخزان پیدا شد
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها