آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
کی میشود شبیهِ تو پیدا؟ علی علی
بعد از تو خاک بر سر دنیا، علی علی
پرواز آسمانی او را مَلک نداشت
ماهی که در اطاعت خورشید شک نداشت
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود