شبی هم این دل ما انتخاب خواهد شد
برای خلوت اُنست خطاب خواهد شد
عطش از خشکی لبهای تو سیراب شده
آب از هُرم ترکهای لبت آب شده
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
این چشمها به راه تو بیدار مانده است
چشمانتظارت از دم افطار مانده است
نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
قحطی عشق آمده باران بیاورید
باران برای اهل بیابان بیاورید
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
کی میشود شبیهِ تو پیدا؟ علی علی
بعد از تو خاک بر سر دنیا، علی علی
خبری میرسد از راه، خبر نزدیک است
آب و آیینه بیارید سحر نزدیک است
آنان که مشق اشک مرتب نوشتهاند
با خط عشق این همه مطلب نوشتهاند
پرواز آسمانی او را مَلک نداشت
ماهی که در اطاعت خورشید شک نداشت
ای آنکه نیست غیر خدا خونبهای تو!
خونِ سرشکستهٔ من رونمای تو
باید به قدّ عرش خدا قابلم کنند
شاید به خاک پای شما نازلم کنند
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی
دنیای بیامام به پایان رسیده است
از قلب كعبه قبلۀ ایمان رسیده است
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود