بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
به نام آنکه مستغنیست بالذّات
«بَدیعُ الاَرض» و «خلّاقُ السماوات»
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما