فکر میکردم که قدری استخوان میآورند
بعد فهمیدم که با تابوت، جان میآورند
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
خم نخواهد کرد حتی بر بلند دار سر
هرکسی بالا کند با نیت دیدار سر
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما