سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
هیچکس اینجا نمیفهمد زبان گریه را
بغض میگیرد ز چشمانم توان گریه را
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت