شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
پس از قرنها فاصله تا علی
نشستهست در خانه تنها، علی
تا آسمانت را کمی در بر بگیرد
یک شهر باید عشق را از سر بگیرد
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست