بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
کو یک نفر که یاد دلِ خستگان کند؟
یا لا اقل حکایت ما را بیان کند...
خواهان تو هر قدر هنر داشته باشد
اول قدم آن است جگر داشته باشد...
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند