سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
دیشب میان پنجرهها صحبت تو بود
حرف از دل غریب من و غیبت تو بود
چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری