ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
روزی که عطش به جان گلها افتاد
از جوش و خروش خویش، دریا افتاد
تو با آن خستهحالی برنگشتی
دگر از آن حوالی برنگشتی
دریا بدون ماه تلاطم نمیکند
تا نور توست، راه کسی گم نمیکند
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی
معمای ادب را با همین ابیات حل کردی