میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
اى بسته بر زيارت قدّ تو قامت، آب
شرمندهٔ محبّت تو تا قيامت، آب
این آستان كه هست فلك سایهافكنش
خورشید شبنمیست به گلبرگ گلشنش