تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
کو یک نفر که یاد دلِ خستگان کند؟
یا لا اقل حکایت ما را بیان کند...
خواهان تو هر قدر هنر داشته باشد
اول قدم آن است جگر داشته باشد...
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است