تماشا کن تکان شانهها را
حکایت کن غم پروانهها را
آوای نسیم و باد و باران
آهنگ قشنگ آبشاران
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد
محفل اشک برای تو فراهم باشد
ای که وجود پاک تو آیینۀ زهراست
هر جا تو باشی اسم بابایت علی آنجاست
شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
در سینه اگرچه التهابی داری
برخیز برو! که بخت نابی داری