ای شهید بیگناه
ای شهید مشهد چراغ
شنیدم از لب باد صبا حسین حسین
نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین
من حال پس از سقوط را میفهمم
آشفتهام این خطوط را میفهمم
حسود حُسن تو برگ گل است، شبنم هم
اسیر عصمت تو آسیهست، مریم هم
ای خون تو همچنان نگاهت گیرا
ای جانِ به عرش رفتۀ نامیرا
در قاب عکست میتواند جان بگیرد
این عشق پابرجاست تا تاوان بگیرد
جانان همه رفتند، چرا جان نرود؟
این آیه به روی دستِ قرآن نرود؟
بهارِ آمدنت میبرد زمستان را
بیا که تازه کنم با تو هر نفس جان را
عمریست گفتهایم به عشق تو یا علی:
«یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»
رسیدم دوباره به درگاه شاهی
چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی...
گاهی دلم به یاد خدا هست و گاه نیست
اقرار میکنم که دلم سر به راه نیست
از درد نبود اگر که از پا افتاد
هنگام وضو به یادِ زهرا افتاد
آرامش موّاج دریا چشمهایش
دور از تعلقهای دنیا چشمهایش