تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند
آتشفشان زخم منم، داغ دیدهام
خاکسترم، بهار به آتش کشیدهام