از لحظههای آخرت چیزی نمیگویم
از پیکرت از پیکرت چیزی نمیگویم
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
تاریخ عاشورا به خون تحریر خواهد شد
فردا قلمها تیغۀ شمشیر خواهد شد
الهی به مستان میخانهات
به عقلآفرینان دیوانهات
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
چشمان تو دروازۀ راز سحر است
پیشانیات آه، جانماز سحر است