تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
الهی به مستان میخانهات
به عقلآفرینان دیوانهات
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
چشمان تو دروازۀ راز سحر است
پیشانیات آه، جانماز سحر است