همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
ما بیتو تا دنیاست دنیایی نداریم
چون سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
بیمرگ سواران شب حادثههایید
خورشیدنگاهید و در آفاق رهایید
دلم تنهاست، ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
حرف تو به شعر ناب پهلو زده است
آرامش تو به آب پهلو زده است
داستانهایی که از شام خراب آوردهام
عالمی از صبر خود در اضطراب آوردهام
بیزارم از آن حنجره کو زارت خواند
چون لاله عزیز بودی و خوارت خواند
مرد آزاده حسین است که بود این هدفش
که شود کشته ولی زنده بماند شرفش
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت