هميشه بازی دنيا همين نمیماند
بساط غصب در آن سرزمين نمیماند
از لحظههای آخرت چیزی نمیگویم
از پیکرت از پیکرت چیزی نمیگویم
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
از لحظۀ پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست
شيرينیِ اين لحظهها در هر وصالی نيست
تاریخ عاشورا به خون تحریر خواهد شد
فردا قلمها تیغۀ شمشیر خواهد شد
چو بر گاه عزّت نشستی امیرا
رأیت نعیماً و مُلکاً کبیرا
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست