تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
توفیق اگر دلیل راهت باشد
یا پند دهندهای گواهت باشد
این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
با خلق اگرچه زندگی شیرین است
ای دوست! طریق سربلندی این است
مگذار اسیر اشک و آهت باشیم
در حسرت یک گوشه نگاهت باشیم
در بادیه، گام تا خداوند بزن
خود را به رضای دوست، پیوند بزن
از دوست اگر دوست تمنا نکنی
این پنجره را به روی خود وانکنی