باید برای درک حضورش دعا کنیم
خود را از این جهان خیالی جدا کنیم
انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست
میخواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد