ایران! پر از آیینه و لبخند بمانی
همسایۀ خورشید چو «الوند» بمانی
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی
عروجت را گواهی میدهد این سِیْر عرفانی
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد