آهن شدهایم و دلمان سنگ شده
دلسنگی ما بی تو هماهنگ شده
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم
بیا دوباره به شبهای کوفه برگردیم
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
نرسد اگر به على كسى، به كجا رود؟ به كجا رسد؟
به خدا قسم كه اگر كسى، به على رسد، به خدا رسد
شراره میکشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟