هميشه بازی دنيا همين نمیماند
بساط غصب در آن سرزمين نمیماند
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
از لحظۀ پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست
شيرينیِ اين لحظهها در هر وصالی نيست
دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا