غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
در محضر عشق امتحان میدادی
گویی که به خاک، آسمان میدادی
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين