هنوز داشت نفس میکشید؛ دیر نبود
مگر که جرعۀ آبی در آن کویر نبود
چگونه وصف کنم شاعرانه کیست علی؟
شبیه نیست به غیر از خودش؛ علیست علی
دل و جانم فدای حضرت دوست
نی، فدای گدای حضرت دوست
ماییم ز قید هر دو عالم رَسته
جز عشق تو بر جمله درِ دل بسته
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم