عارف وسط خطابۀ توحیدش
زاهد بعد از نماز پرتردیدش
نه از جرم و عقاب خود میترسم
نه از کمیِ ثواب خود میترسم
نه از سر درد، سینه را چاک زدیم
نه با دل خود، سری به افلاک زدیم
پدر! آخر چرا دنیا به ما آسان نمیگیرد؟
غروب غربت ما از چه رو پایان نمیگیرد؟
بیخواب پی همنفسی میگردد
بیتاب پی دادرسی میگردد
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند
صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند