بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
آنچه در سوگ تو اى پاکتر از پاک گذشت
نتوان گفت که هر لحظه چه غمناک گذشت
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
این بار، بار حج خود را مختصر برداشت
آن قدر که گویا فقط بال سفر برداشت
«با هر قدم سمت حرم لبیک یا زینب
در عشق سر میآورم لبیک یا زینب...»
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود