گهگاه تنفسی به اوقات بده
رنگی به همین آینهٔ مات بده
ای شکوهت فراتر از باور
ای مقامت فراتر از ادراک
دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم
دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر!
دنیای با حضور تو دنیای دیگریست
روز طلوع سبز تو فردای دیگریست
ای تا همیشه مطلعالانوار لبخندت
آیینه در آیینه شد تکرار لبخندت
قرار بود که عمری قرار هم باشیم
که بیقرار هم و غمگسار هم باشیم
دستی به پهلو دارد و دستی به دیوار
دادهست تکیه مادر هستی به دیوار
ای لهجهات ز نغمۀ باران فصیحتر
لبخندت از تبسم گلها ملیحتر