هرچند عیان است ولی وقت بیان است
عشق تو گرانقدرترین عشق جهان است
این لیلۀ قدر است که در حال شروع است
ماه است و درخشندهتر از صبح طلوع است
دنیای کلام تو جهان برکات است
عمریست جهان ریزهخور این کلمات است
جز ردّ قدمهای تو اینجا اثری نیست
این قلّه که جولانگه هر رهگذری نیست
رفتند که این نام سرافراز بماند
بر مأذنهها نام علی باز بماند
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را
ای جذبهٔ ذیالحجه و شور رمضانم
در شادی شعبان تو غرق است جهانم
وقت است که از چهرۀ خود پرده گشایی
«تا با تو بگویم غم شبهای جدایی»