عارف وسط خطابۀ توحیدش
زاهد بعد از نماز پرتردیدش
هنوز داشت نفس میکشید؛ دیر نبود
مگر که جرعۀ آبی در آن کویر نبود
چگونه وصف کنم شاعرانه کیست علی؟
شبیه نیست به غیر از خودش؛ علیست علی
نه از جرم و عقاب خود میترسم
نه از کمیِ ثواب خود میترسم
سلام خاک رسولان! سلام ارض فلسطین!
چقدر زخم به تن داری ای ستارۀ خونین
نه از سر درد، سینه را چاک زدیم
نه با دل خود، سری به افلاک زدیم
بیخواب پی همنفسی میگردد
بیتاب پی دادرسی میگردد
ای در منای عشق خدا جانفدا حسین
در پیکر مبارزه خون خدا حسین