روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم
دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
ما را نترسانید از طوفان
ما گردباد آسمان گردیم
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
برخیز اگر اهل غم و دردی تو
باید که به اصل خویش برگردی تو
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن