اگرچه در نظرت آنچه نیست، ظاهر ماست
سیاهجامۀ سوگت لباس فاخر ماست
عشق با نامِ شما درصددِ تاختن است
نام تو معنی دل بردن و دل باختن است
تو با حقّی و حق با توست؛ حق پشت و پناه تو
بدیها دور بادا از وجود خیرخواه تو
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی