برخیز سحر ناله و آهی میکن
استغفاری ز هر گناهی میکن
تا نیست نگردی، رهِ هستت ندهند
این مرتبه با همتِ پستت ندهند
حاجی به طواف کعبه اندر تک و پوست
وَز سعی و طواف هرچه کردهست، نکوست
الهی به مستان میخانهات
به عقلآفرینان دیوانهات
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
نور فلک از جبین تابندۀ اوست
سرداریِ کائنات زیبندۀ اوست
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس
الهی الهی، به حقّ پیمبر
الهی الهی، به ساقی کوثر