آنکه با مرگِ خود احیای فضیلت میخواست
زندگی را همه در سایۀ عزّت میخواست
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
خدایا، تمام مرا میبرند
کجا میبرندم، کجا میبرند؟
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم