سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
آنکه با مرگِ خود احیای فضیلت میخواست
زندگی را همه در سایۀ عزّت میخواست
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم