امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
توفان خون ز چشم جهان جوش میزند
بر چرخ، نخل ماتمیان دوش میزند!
ما خانه ز غیر دوست پیراستهایم
از یُمن غدیر محفل آراستهایم
دل آزاده با خدا باشد
ذکر، نسیان ماسوا باشد
خدایا به جاه خداوندیات
که بخشی مقام رضامندیات
در کالبد مرده دمد جان چو مسیحا
آن لب که زمینبوسی درگاه رضا کرد
خداوندا در این دیرینه منزل
دری نشناختم غیر از در دل
از رفتن دل نیست خبر اهل وفا را
آن کس که تو را دید نداند سر و پا را
مردی که دلش به وسعت دریا بود
مظلومتر از امام عاشورا بود
خدایا دلی ده حقیقتشناس
زبانی سزاوار حمد و سپاس