باز جاریست خیابان به خیابان این شور
همقدم باز رسیدیم به میدان حضور
شدهست آینۀ حیّ لایموت، صفاتش
کسی که خورده لب خضر هم به آب حیاتش
آفتابی شدی و چشمانت
آسمان آسمان درخشیدند
از لحظههای آخرت چیزی نمیگویم
از پیکرت از پیکرت چیزی نمیگویم
در خودم مانده بودم و ناگاه
تا به خود آمدم مُحرّم شد
تاریخ عاشورا به خون تحریر خواهد شد
فردا قلمها تیغۀ شمشیر خواهد شد
نرگس، روایتیست ز عطر بهار تو
مریم، گلیست حاکی از ایل و تبار تو
ای شب قدر! کسی قدر تو را فهمیدهست؟
تا به امروز کسی مرتبهات را دیدهست؟
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
دوری تو را بهانه کردن خوب است
شکوه ز غم زمانه کردن خوب است
ای هلالی که تماشای رخت دلخواه است
هله ای ماه! خدای من و تو الله است
با ذكر یا كریم همه یاكریمها
خواندند با تو یا علی و یا عظیمها
آمدی و دل ما بردی و رفتی ای ماه!
با تو خوش بود سحرهای «بِکَ یا الله»
یک ماه جرعه جرعه تو را یاد کردهایم
دل را به اشتیاق تو آباد کردهایم
رسید جمعهٔ آخر سلام قدس شریف
سلام قبلهٔ صبر و قیام، قدس شریف
چه سفرهای، چه كرمخانهای، چه مهمانی
چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی