همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟
سوختی پیشتر از آن که به پایان برسی
نه به پایان، که به خورشیدِ درخشان برسی
نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی