در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...
میخواست که او برهنهپا برگردد
شرمنده، شکسته، بیصدا برگردد
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس