عشق فهمید که جان چیست دل و جانش نیست
سرخوش آنکس که در این ره سروسامانش نیست
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
آبی برای رفع عطش، در گلو نریخت
جان داد تشنهکام و به خاک آبرو نریخت
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس