«صبح نزدیک است» پیغامی چنین آورده بود
قاصدی که آسمان را بر زمین آورده بود
در های و هوی باد و در آرامش باران
ریشه دواندم از گذشته تا همین الان
بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
میرود از آن سَرِ دنیا خبر میآورد
شعر در وصف تو باشد بال در میآورد
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
هر آب که جاری اَست چون خون سرخ است
هر شاخه که سبز بود، اکنون سرخ است