«صبح نزدیک است» پیغامی چنین آورده بود
قاصدی که آسمان را بر زمین آورده بود
نمردهاند شهیدان که ماه و خورشیدند
که کشتگان وطن، زندگان جاویدند
در های و هوی باد و در آرامش باران
ریشه دواندم از گذشته تا همین الان
هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
گر به چشم دل جانا، جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل، جلوۀ خدا بینی
این پرچمی که در همه عالم سرآمد است
از انقلاب کاوۀ آهنگر آمدهست
میرود از آن سَرِ دنیا خبر میآورد
شعر در وصف تو باشد بال در میآورد
هر آب که جاری اَست چون خون سرخ است
هر شاخه که سبز بود، اکنون سرخ است