تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
«صبح نزدیک است» پیغامی چنین آورده بود
قاصدی که آسمان را بر زمین آورده بود
در های و هوی باد و در آرامش باران
ریشه دواندم از گذشته تا همین الان
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
میرود از آن سَرِ دنیا خبر میآورد
شعر در وصف تو باشد بال در میآورد
قد قامت تو کلام عاشورا بود
آمیخته با قیام عاشورا بود
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زینب باشد
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟
هر آب که جاری اَست چون خون سرخ است
هر شاخه که سبز بود، اکنون سرخ است