آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
کربلا از من عموی مهربانم را گرفت
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما