الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما