در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما