سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
سلام خاک رسولان! سلام ارض فلسطین!
چقدر زخم به تن داری ای ستارۀ خونین
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است