هنوز داشت نفس میکشید؛ دیر نبود
مگر که جرعۀ آبی در آن کویر نبود
چگونه وصف کنم شاعرانه کیست علی؟
شبیه نیست به غیر از خودش؛ علیست علی
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
فرو میخورد بغض در گلو را
عقب میزد پَرِ هر چه پتو را
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
وضو گرفتهام از بهت ماجرا بنویسم
قلم به خون زدهام تا كه از منا بنویسم