همسنگر دردهای مردم بودی
چون سایه در آفتابشان گم بودی
شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
خود را به خدا همیشه دلگرم کنیم
یعنی دلِ سنگ خویش را نرم کنیم
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
فرمود که صادقانه در هر نَفَسی
باید به حساب کارهایت برسی
تا عقل چراغ راهِ هر انسان است
اندیشهوری نشانۀ ایمان است
آیینۀ عشق با تو دمساز شود
یعنی که دری به روی تو باز شود
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
چقدر مانده به دریا، به آستان حسین
پر از طراوت عشق است آسمان حسین
هر کس نتواند که به ما سر بزند
در غربت آسمان ما پر بزند